سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 324 ، بازدید دیروز: 991 ، کل بازدیدها: 13100904


صفحه نخست      

سکوت که می آید در دلم دلهره ای به پا میکند

بدست علیرضا بابایی در دسته فاطمه مهدوی تاریخ : 93/2/31 ساعت : 7:0 صبح

من که بی هیچ میمانم

 

سکوت که می آید در دلم دلهره ای به پا میکند

انگار کسی بی صدا نامت را صدا می زند و من

دوباره دلتنگ می شوم

کاش بیشتر صدایت میزدم

کاش بیشتر پاسخم میدادی

کاش بیشتر می گفتی،کاش بیشتر می شنیدم،بیشتر می دیدم، بیشتر دوستت میداشتم

ای کاش بیشترزندگی می کردیم

وکاش و ای کاش و لعنت بر این کاش ها که سکوت را زهر می کند بر دهانم!

و وای بر آن لحظه که خاموشی بر این سکوت همراه شود

دیگر انگار و گویی و ای کاش هیچ

همه توست

خاموشی در دل سکوت خنجر نبودنت را بر دلم می زند و

همه تو را میبینم،همه تورا می شنوم،همه تورامی خوانم

همه تو میشوی!

تو که خودت را در آینه می نگری

تو که به من خیره می شوی

تو که قهوه می نوشی

تو که سلام می کنی

تو که به خواب میروی

نه،به خواب نه،تو که می روی!

تو که تمام می روی و

من که بی هیچ میمانم

از این است که من همه

دلداده سکوتم،عاشق خاموشی،دیوانه هیچ

 

فاطمه مهدوی


با تشکر از ساراگل تقدیم شما

 


دیگر اشعار : فاطمه مهدوی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن